ستون آخر
على جوادى
مساله "غیرت" کارگران نیست!

ادبیات و شیوه برخورد یک حزب سیاسی به جنبش کارگری و معضلات و مسائل پیش روی آن در عین حال نشاندهنده جایگاه و مکان اجتماعی و تعلق جنبشی احزاب نیز هست. ادبیات و شیوه برخورد حوزه ای قائم به ذات و مستقل از سیاست و گرایش اجتماعی و یا طبقاتی نیستند. ناشی از "اخلاقیات" فردی و یا جمعی نیستند. گوشه ای از سیاست و محصول سنتی هستند که حزب سیاسی در آن بستر اجتماعی فعالیت میکند. در پشت هر کشمکش سیاسی و حقوقی و عقیدتی، یک جدال و کشمکش طبقاتی و اجتماعی وجود دارد. با قید این مساله اشاره ای محدود به شیوه برخورد حزب حکمتیست به طبقه کارگر و ضعفهای جنبشهای کارگری از جانب این حزب ضروری است. از این دریچه نیز میتوان به سرنخهایی در زمینه جایگاه و مکان این حزب در ارتباط با جنبش کارگری و مسائل و معضلات آن انداخت.
"کارگران چرا منتظرید؟ کارگران پرریس به حمایت شما نیاز دارند" تیتر اطلاعیه ای از جانب کمیته کردستان این حزب در فراخوان به حمایت و همبستگی با اعتراض کارگران پرریس است. کارگران پرریس درگیر مبارزه ای جانانه بر سر دریافت دستمزدهای معوقه و تامین ادامه کاری خود  با کارفرما و دولت هستند. باید بیشترین تلاش را برای پیشبرد موفق این اعتراض سازمان داد. اما در گوشه ای از این اطلاعیه خطاب به کارگران آمده است: کارگران "بیدار شوید و غیرتی نشان دهید." چنین ادبیاتی یک استٽناء در روش سیاسی حزب حکمتیست نیست. ناشی از عدم نزاکت سیاسی فرد نویسنده یا کمیته صادر کننده این اطلاعیه نیست. برعکس یک شیوه و روش سیاسی شناخته شده این حزب به معضلات سیاسی جامعه است. "مردم خر نشوید" نیز گوشه دیگری از سنت و روش سیاسی این حزب است. این سنت و روشی است که ظاهرا رهبری این حزب به آن افتخار میکند. این روش را یک نقطه قوت و تمایز خود از سایر احزاب میدانند. ذکر چند نکته مختصر در این باره حائز اهمیت است.
باید اذعان کرد که این یک "روش ویژه" حزب حکمتیست است. اما باید اضافه کنم که تفاوت این روش و متد برخورد با سنت و روش کمونیسم کارگری منصور حکمت در جامعه و در برخورد به مسائل جنبش کارگری کاملا روشن است. این متد برخورد هیچگونه ارتباطی با سنت کمونیسم کارگری ندارد. در هیچ کجای ادبیات گسترده منصور حکمت در قبال مسائل و معضلات کارگری ما شاهد چنین برخورد و روش مرد سالارانه و غیر سیاسی و تحقیر آمیزی نبوده ایم. این روش و سنت سیاسی جریانی به جنبش کارگری است که اساسا در خارج از گرایشات متفاوت این جنبش قرار دارد. این برخوردی مردسالارانه و عقبمانده به مساله همبستگی کارگری است. "غیرت" مساله کارگران نیست. ضعف همبستگی کارگری را نمیتوان با این ادبيات عتيق توضیح داد. فاکتورهای متعددی در این رابطه دخیلند.
در درجه اول باید به میزان سرکوب کارگری اشاره کرد. ماشین سرکوب حکومت اسلامی در درجه اول متوجه مختنق نگهداشتن مراکز کارگری است. یک وظیفه هر روزه تمامی ابزارهای سرکوب رژیم جلوگیری از همبستگی و اتحاد کارگری است. تلاش هر روزه ای برای جلوگیری از همبستگی صفوف کارگران در جریان است. علاوه بر این باید به مساله فقر و فلاکت اقتصادی اشاره کرد. فقر و فلاکت و ناامنی اقتصادی یک فاکتور اساسی در ایجاد شکاف و تفرقه در صفوف کارگری است. تحمیل بالاترین درجه فقر و فلاکت به کارگران یک سیاست و ابزار رژیم در سرکوب اعتراضات کارگری و حفظ چند دستگی و تفرقه و رقابت در صفوف کارگری است. در بعد دیگر باید به نقش و جایگاه گرایش رادیکال و سوسیالیست کارگری در جلب و تامین همبستگی کارگری اشاره کرد. کمبود تشکلهای توده ای کارگری یک فاکتور دیگر در این راستا است. قدرت عمل کارگری در هر زمان منوط به وجود و تحرک تشکلهای توده ای و حزبی کارگران و رهبران عملی کارگری است. نبود و یا کمبود چنین تشکلهایی توده های کارگر را از هماهنگی در صفوف خود و از دست زدن به اقدامات و واکنشهای همزمان و سراسری و ارتباط نزدیک میان بخشهای گوناگون طبقه کارگر محروم میکند. غلبه بر تفرقه و رقابت در صفوف کارگران یک وظیفه دائم و روتین گرایش رادیکال سوسیالیست کارگری است. ابزار فائق آمدن بر این شرایط سازمان دادن و شکل دادن به تشکل های توده ای کارگری است. دامن زدن به جنبش مجامع عمومی در مراکز کارگری یک امر عاجل در این چهارچوب است. اقدام هماهنگ و متحد کارگری منوط به قدرت گیری رهبری سیاسی و اعتراضی توده ای و حزبی در صفوف کارگران است.
نیرویی که برای همبستگی صفوف کارگران تلاش میکند، در درجه اول خود باید نیرویی سازمانده و متحد کننده در صفوف کارگری باشد. باید نیرویی کارگری باشد. همبستگی کارگری محصول تلاشهای متحد کننده و سازمان دهنده فعالین و رهبران کارگری است. محصول "نصایح اخلاقی" عقب مانده و یا برخوردهای "آمرانه" و یا برخوردهای "چاپلوسانه" نیست. محور اساسی در این راستا نقش و عملکرد رهبران عملی کارگری است. هیچ اعتراض و عملکردی را نمیتوان از فرای سر رهبران عملی کارگری به پیش برد. این خصوصیات و ویژگی ها در دستیابی به همبستگی و اتحاد کارگری غیر قابل انکارند. حزب حکمتیست اما فاقد چنین خصوصیاتی است. *